ارزش خواب قبل از مدرسه!

ارزش خواب قبل از مدرسه یا دانشگاه مخصوصا ساعت 6 10 برابر بقیه وقت هاست.
اینو کارشناسا هم قبول دارن (-B

میخوام یه کارخونه بزنم !

میخوام یه کارخونه بزنم با عکس ادمایی که دوس ندارم دستمال توالت درست کنم

اگه قرار باشه با توجه به جیبم جایی برم!

اگه قرار باشه با توجه به جیبم جایی برم فقط میتونم برم تو فکر°~°
حتی تو خونه هم نمیتونم گردشگری کنم:(

ما وقتی اینترنت خونمون قطع میشه

ما وقتی اینترنت خونمون قطع میشه جوری هممون با قیاافه های عبووس و داغون از اتاقمون میایم بیرون که انگار من مردم:-|

والا اهالی واشنگتن ....

والا اهالی واشنگتن به تگزاسیا نمیگن شهرستانی ولی اینجا بعضیا اصرار دارن ایرانو به تهران و شهرستان تقسیم کنند:/

‏خیلی دوس دارم از یکی جمله "از شما بعیده" رو بشنوم

‏خیلی دوس دارم از یکی جمله "از شما بعیده" رو بشنوم،

ولی متاسفانه هیچوقت از من بعید نبوده :/

ترسناک تر از قیمت دلار...

ترسناک تر از
قیمت دلار...
اون پیتزاس که با نوشابه هنوز 5هزارتومنه!!؟؟

رفيقشو واسم جور کن!

رفيقشو واسم جور کن! 

آشنا تر از اين جمله برای پسرا وجود نداره:/:|

خانومایی ک مانتوی بلند جلوباز مشکی می پوشید

خانومایی ک مانتوی بلند جلوباز مشکی می پوشید لطفا بیرون ندوید


دیروز فک کردم بتمن اومده ایران:-|

هیئتا باید یه کانال میزدن

هیئتا باید یه کانال میزدن قشنگ بگن شام چه ساعتی چی میدن.
دیگه اینم من باید بگم؟

تو اینستا!

تو اینستا زیر عکس هر میمونی یه میمون دیگه پیدا شده که بگه عاشقتم زیباترین 

ایستگاه صلواتی تو محرم اینجوریه

ایستگاه صلواتی تو محرم اینجوریه که 50 نفر وایمیستن چایی می‌خورن ثواب می‌بری 50 نفرم واسه ترافیکش بهت فحش میدن ثوابارو می‌شوره می‌بره.

خفن ترین خاطره ی ورزشی من

خفن ترین خاطره ی ورزشی، فوتبالیم ماله زمانی بود که
‏بچه بودم تو کوچه یه شوت زدن خورد به من رفت تو گل.
طرف داشت خوشحالی میکرد گفتم توپ خورده به من پس گل به نام من ثبت میشه. طرف گفت اگه بازیکن بودی آره ولی تو تیر دروازه‌ای :|

مگسه هی می اومد دور و برم اعصابمو خورد میکرد

مگسه هی می اومد دور و برم اعصابمو خورد میکرد.بهش گفتم ببین من همچین گوهیم نیستم که انقد منو تحویل میگیریا

قانع شد رفت :|

‏پارسال اومدم تو کوچمون دیدم هیئتمون داره میره...

‏پارسال اومدم تو کوچمون دیدم هیئتمون داره میره، یه دختر خوشگلم وایستاده بود تو پیاده رو. سریع رفتم زیر عَلَم، دو قدم بردمش کمرم رگ به رگ شد افتادم وسط کوچه. بعد چند دقیقه دختره دلش سوخت اومد جلو گفت بگم شوهرم ببرتون درمانگاه؟ 
انقدر خودمو چنگ انداختم ترسید فرار کرد